کوله پشتی یک لبخند

دیوانه خیال بافانه عجیب است.

#خاله_زنک_ها_همیشه_هستند

از آنجا شروع می کنیم به خاله زنک شدن...
ورقه امتحانی ات را با آن نمره ی درخشان رویش پیش مادرت می بری و او بعد از نیم نگاهی به نمره ی تو می پرسد «بقیه چی؟دختر فلانی چند شد؟» و اینگونه است که خاله زنک می شویم.
اینگونه است که تنها دو ثانیه بعد از گرفتن ورقه سرمان را تا گردن در ورقه بقلی و پشتی و هفت تا آنور تر می کنیم.با تمام قدرتمان وسط کلاس به رفیقمان (!) داد می زنیم که «چند شدی فلانی؟» و خلاصه خاله زنک می شویم دیگر.
بحثی نیست که....
موافقین ۰ مخالفین ۰

آخ از اینا..آخـــ

یک سری آدم می آیند توی زندگی ات.تلپی می افتند درست وسط وسطش.کلی جنجال با خودشان می آورند.مغز فکر می کند زلزله شده و به خاطر همین یه گروه تجسس از شک ها و شبهه ها را برای یافتن خرابی ها می فرستد.
قلب اما خیالبافانه هزارتا رویا و آینده فقط و فقط با همان آدم می سازد.
ریه از خجالت کمی قایم باشک بازی می کند و نفس را کم آورد.
این وسط همان آدم هم جوری به مکان جدیدش نگاه می کند که گویی آزکابان است.
بعد از اینکه اتفاق ها افتاد و قلب و مغز و ریه همه به حظورش عادت کردند کم کم محو می شود.
خودش خسته می شود و هی خودش را تکان تکان می دهد.حالت را بد می کند و درست مثل تهوع با یک قطره اشک بیرون می ریزد.
این آدم ها خودشان را می برند,خاطراتشان را هم راحت می برند اما امان..امان که نمی توانند حس هاشان را هم ببرند.
موافقین ۰ مخالفین ۰

#هرچیزی_را_می_توان_عاشق بود

"وقتی بچه بودیم,روی تنه ی این درخت,یک قلب یادگاری کندیم.خدا می داند قلب یادگاری ما در کدام بخاری سوخت..."

دفترچه ی خاطرات فرشته ها

کامبیز درم بخش

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

اولـــین حســـ آدم ترسهـــ

ترس...
ترس اولین حس آدمه...
از اولین لحظات زندگی که به دنیا می آئیم و از ترس دنیا ی بزرگتر می زنیم زیر گریه شروع میشه.
اولین چیزی که حس کردیم ترسه.
دمیش ترس از افتادنه...
وقتی داری اولین قدم هاتو بر می داری...
بعد ترس از مدرسه و آدم های جدید,بعد امتحان و درس,بعد تکالیف انجام نشده...
من که تجربه ای ندارم ولی شنیده ام که اولین حسی که موقع عشق میاد ترسه...
اولین حس موقع مرگ هم ترسه...
ترس قوانین زندگیمون رو عوض می کنه ویا خودش قانون گذاره...
اما این واقعی نیست...
ترس توهمیه که برای خودمون می سازیم و باورش می کنیم...
ترس یه موجود بی چیزه که سعی می کنه با بزرگ نشون دادن خودش,خودشو قوی جلوه بده...
ولی از یه طرف میگن ترس یعنی اینکه هنوز از دست دادن کسی برات مهمه...
اما هرگز...
از ترس نباید ترسید...



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

"همه چیز تازگی دارد..."

اولین پست وبلاگ جدید...

همه چیز تازگی دارد,انگار سفر از این وبلاگ به آن وبلاگ خیلی سخت بوده که حالا که اینجایم احساس آرامشی باور نکردنی در من است.

آرزو داشتم در روزی خاص مانند 94/4/4 یا چیزی در همان مایه ها اولین پستم را بگذارم اما نشد دیگر...

خود امروز روز خاصی می شود...

من حورا هستم یا می توانید به مستعار توت لبخند صدایم بکنید.

گاهی عصبانی,گاهی دلخور و بیشتر اوقات بی احساسم.

رنگ ها را دوست دارم,همچنین تنوع را.

با آرامش میانه ی خوبی ندارم,بیشتر ترجیح میدهم هیجان باشد.

عکاسی و فیلم دیدن اولین سرگرمی هایم بعد از کتاب خواندن هستند.

تنها نیستم...اگر خودم را تنها نکنم.

و لبخند می زنم...لبخند می زنیم.

اینجا لبخند نزدن ممنوع است.
لبخند اژدها
موافقین ۰ مخالفین ۰